تاریخ زندیان، اصلاحات و آرامش (از ۱۷۵۱ تا ۱۷۹۴ میلادی)
ظهور و افول در تاریخ زندیان کریم خان زند، بنیادگذار حکومت زندیه، پس از کشته شدن نادرشاه افشار صفحهای تازه در تاریخ ایران گشود. با آغاز زمامداری او، دوره زندیه شکل گرفت و نزدیک به ۴۵ سال بر بخشهای گستردهای از کشور حکم راند. هرچند عمر سیاسی این دودمان تا برآمدن قاجار ادامه یافت، اما […]

کریم خان زند، بنیادگذار حکومت زندیه، پس از کشته شدن نادرشاه افشار صفحهای تازه در تاریخ ایران گشود. با آغاز زمامداری او، دوره زندیه شکل گرفت و نزدیک به ۴۵ سال بر بخشهای گستردهای از کشور حکم راند. هرچند عمر سیاسی این دودمان تا برآمدن قاجار ادامه یافت، اما به رهبری کریم خان که خود را «وکیل الرعایا» مینامید، پس از ۱۶ سال نبرد پیوسته توانستند نواحی مختلف را زیر چتر اقتدار خود درآورند و تا اندازهای آرامش و نظم به مرزها بازگردانند. اگر میخواهید با رویدادهای شاخص این دوره بیشتر آشنا شوید، ادامه این نوشتار را دنبال کنید.
نمایش
جایگاه کریم خان در سرگذشت زندیه
کریم خان، فرمانروای برجسته زندیه از طایفه زند و از سرداران سپاه نادرشاه بود. او که ریشه در قبایل لک و لر داشت و در نبردهای متعدد با عثمانیها شرکت کرده بود، به دوراندیشی و تدبیر شناخته میشد. پس از قتل نادرشاه و گسترش آشوب، بسیاری از سرداران سر به شورش برداشتند. کریم خان برای پیشگیری از فروپاشی، هنگام بازگشت از جبهه عثمانی، در تثبیت قدرت شاه اسماعیل سوم نقشآفرینی کرد تا کشور از بیسروسامانی برهد.
پیش از آن، با دو خان بختیاری یعنی ابوالفتح خان (حاکم اصفهان) و علی مردان خان پیمان بست تا علیه تاجوتخت اقدامی نکنند. در این میان، علی مردان خان به نیابت سلطنت رسید و کریم خان فرماندهی کل قوا را بر عهده گرفت.
پس از عهدنامه، کریم خان راهی غرب کشور شد و درگیر جنگهای پیاپی گردید. علی مردان خان از غیبت او بهره برد و ابوالفتح خان را کشت و عمویش را به جایش نشاند و خود داعیه پادشاهی کرد. با رسیدن خبر به کریم خان، او با سپاهش اصفهان را بازپس گرفت. علی مردان خان که شیراز را در تصرف داشت به سوی اصفهان آمد اما این بار شکست خورد. پس از این پیروزی، قبایل گوناگون به یاری کریم خان آمدند و پایههای حکومتش استوار شد.
او پس از شانزده سال کشاکش با رقبا، بر نواحی مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران دست یافت. برادرش صادق خان نیز با جدا کردن بصره از قلمرو عثمانی، نفوذ ایران را تا سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس گسترش داد.
کریم خان در اوج اقتدار تقریبا سراسر ایران را زیر فرمان داشت اما تاج بر سر ننهاد و برای تاکید بر خدمتگزاری به مردم، لقب «وکیل الرعایا» برگزید. پایتخت موقت او نخست در ملایر بود و پس از تثبیت اقتدار، شیراز را به پایتختی برگزید. از آنجا که شاهرخ شاه، بازمانده افشاریه، داعیه پادشاهی داشت، کریم خان حکومت خراسان را به او سپرد تا همگرایی ملی حفظ شود و مردم چند سالی در آرامش روزگار بگذرانند.
در عهد کریم خان در شیراز بناهای شاخصی پدید آمد که امروز از یادگارهای برجسته تاریخ ایران است؛ ارگ کریم خان، بازار و حمام وکیل و مسجد وکیل از شاهکارهای آن دوران به شمار میآید. او مردی شوخ طبع و آبرومند بود و با اهل دانش و حکمرانان با خردورزی و به دور از تعصب رفتار میکرد. عدالت گستری و توجه به رفاه عمومی، کشور را در مسیر رشد و بهبود قرار داد.
آنچه کریم خان پس از قدرتگیری رقم زد

کریم خان زند فرزند اینقان خان، از سرداران برجسته سپاه نادرشاه بود. او پس از دستیابی به قدرت، با مدیریتی سنجیده، آبادانی و سامان کشور را پی گرفت و حتی عنوان پادشاهی را نپذیرفت و «وکیل الرعایا» را برای تاکید بر رویکرد مردمی خود برگزید. بسیاری او را پس از ورود اعراب به ایران، یکی از نیکسیرتترین زمامداران میدانند که با همگان با احترام رفتار میکرد.
دستاوردهای دوره زندیه با وجود کوتاهی عمر آن قابل توجه است:
- تسلط بر نواحی مرکزی، شمالی، غربی و جنوب ایران و تثبیت اقتدار در این مناطق؛
- در جریان ۱۶ سال نبرد مستمر، شکست آزادخان افغان و محمدحسن خان قاجار و تبدیل شدن به حاکم بیرقیب بخشهای مرکزی، جنوبی و غربی کشور.
- گسترش نفوذ ایران تا جزایر جنوبی، بحرین و سراسر اروندرود در دوره زمامداری کریم خان.
وکیل الرعایا بر این باور بود که نزدیکی انگلیسیها با ایران انگیزههای استعماری دارد و ممکن است کشور را به سرنوشت هندوستان گرفتار کند.
جانشینان کریم خان در سلسله زندیه
پس از درگذشت کریم خان، شمار فرمانروایان زندیه زیاد نشد؛ زیرا آشوب و کشمکشهای جانشینی بالا گرفت و مدعیان قدرت به روی هم شمشیر کشیدند. همین گسستها زمینه را برای قدرتگیری قاجار، به ویژه آغا محمد خان، فراهم کرد. او سرانجام آخرین فرمانروای زندیه را از میان برداشت و خود به سلطنت رسید. جانشینان کریم خان چنیناند:
ابوالفتح خان
کریم خان زند حدود ۳۰ سال حکومت کرد. پس از او، پسرش ابوالفتح خان بر تخت نشست اما زمام واقعی در دست زکی خان زند بود. سلطنت ابوالفتح خان تنها ۳ ماه دوام آورد.
محمدعلی خان زند
محمدعلی خان نیز ۳ ماه به عنوان حاکم برگزیده شد اما عملا قدرت همچنان نزد زکی خان باقی ماند.
صادق خان زند
برادر تنی کریم خان، صادق خان، دو سال و پنج ماه فرمان راند. در عهد او بصره از دست عثمانی بیرون آمد و به ایران پیوست، هرچند سه سال بعد عثمانیان آن را بازپس گرفتند.
علی مراد خان زند
علی مراد خان، خواهرزاده زکی خان و خواهرزاده ناتنی کریم خان، سه سال حکومت کرد و اصفهان را پایتخت گزید.
جعفر خان زند
جعفر خان، پسر صادق خان و برادرزاده کریم خان، چهار سال بر سریر قدرت بود و دوباره شیراز را پایتخت اعلام کرد.
لطفعلی خان زند
لطفعلی خان، پسر جعفر خان، واپسین فرمانروای زندیه بود که شش سال فرمان راند و کرمان را پایتخت خود قرار داد.
فرجام دولت زندیه
با آنکه دوره زندیه کوتاه بود، فراز و فرودهای بسیار داشت. ارتباطات خارجی ایران در این زمان عمدتا مسالمتآمیز بود. پیوندهای بازرگانی با انگلستان برقرار شد اما زندیان با حساسیت نسبت به استقلال کشور، راه استعمار را سد کردند. در عهد کریم خان وضعیت معیشت مردم نسبت به دورههای پیشین بهتر شد، چرا که او سادهزیست بود و داراییهای کشور را صرف رفاه عمومی میکرد.
در همین سالها، طاعون فراگیر جان حدود دو میلیون ایرانی را گرفت و ضربه سختی بر جامعه وارد ساخت. پس از مرگ کریم خان، اوضاع به سامان گذشته باقی نماند و زمزمههای افول دولت بلند شد. در زمان لطفعلی خان، قاجارها مدعی قدرت شدند و هرجومرج بالا گرفت.
آغا محمد خان قاجار سرانجام لطفعلی خان را با شکنجههای بسیار از میان برداشت. او که در کودکی به دستور کریم خان اخته شده بود، پس از کور کردن لطفعلی خان و آزار خاندان او، قدرت را قبضه کرد و با برانداختن شاهزادگان زندیه، دوره قاجاریه را آغاز نمود.
ویدیو: سرنوشت تلخ لطفعلی خان زند
ویدیو از صفحه اینستاگرامی؛ amin.karimi70@
مرزبندی ایران در روزگار زندیه

قلمرو ایران در گذر روزگار دستخوش دگرگونیهای بسیار شده است و نقشه کشور نیز بارها تغییر کرده است. برای نمونه، در نقشه ایرانِ دوره زندیه میبینیم که خراسان و سیستان و بلوچستان کنونی بیرون از محدوده اقتدار زندیان بودهاند.
پس از فروپاشی افشاریه، کریم خان توانست جنوب و مرکز ایران را زیر فرمان آورد و سپس به گسترش قلمرو پرداخت؛ به گونهای که تقریبا همه شهرهای ایران امروز به جز خراسان و سیستان و بلوچستان در اختیار او بود. در همان دوران برخی سران زندی به صورت خودمختار بر نواحی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان امروزی حکم میراندند و این مناطق نیز در گستره ایرانِ زندیه به شمار میآمد.
صادق خان، برادر کریم خان، در دورهای با حمله به عثمانی بصره را فتح کرد و ایران بر سراسر اروندرود مسلط شد، گرچه اندکی بعد عثمانیان بصره را پس گرفتند.
همچنین خاندان آل مذکور از سوی زندیان بر جزیره بحرین حکومت داشتند و این جزیره نیز در شمار قلمرو ایرانِ زندیه محسوب میشد.
جمع بندی
«دستی بر ایران» مجموعهای از نوشتهها درباره تاریخ ایران را در اختیار علاقهمندان میگذارد. در این نوشتار، رخدادهای برجسته زندیه و فرمانروایان آن مرور شد. کریم خان، بنیانگذار این سلسله، از شیراز کشور را اداره میکرد؛ زمامداری سادهزیست، دادگر و مردمیار که لقب «وکیل الرعایا» را برگزید. هرچند زندیان تنها ۴۵ سال حکومت کردند، اما در عهد کریم خان و جانشینانش، شیراز رونقی چشمگیر یافت و کشور از نظر سیاسی و اقتصادی به تعادل نسبی رسید. امروز نیز بسیاری از گردشگران در سفر به شیراز از آثار برجای مانده آن دوران دیدن میکنند.
سوالات رایج درباره دوره زندیه
لطفا پرسش و پاسخهای زیر را مرور کنید و اگر سوال دیگری درباره این موضوع دارید، در بخش دیدگاهها مطرح کنید. در کوتاهترین زمان پاسخ خواهیم داد.
مهمترین رخدادهای این دوران چه بود؟
🧭نقطهعطفها شامل آرایش تازه نیروهای سیاسی پس از افشاریه، تعامل با قدرتهای خارجی و فشارهای اقتصادی-نظامی است که به تغییرات داخلی انجامید. (برای دقت بیشتر به منابع معتبر تاریخ ایران مراجعه کنید.)
اصلاحات زندیه شامل چه حوزههایی میشد؟
🏗️بازآراییهای اداری، بهبود مدیریت شهری و دگرگونیهایی در سازوکار نظامی و مالی از محورهای اصلی بود تا کارآمدی حکومت و پاسخگویی به نیازهای جامعه افزایش یابد.
مفهوم آرامش در این دوره چگونه فهم میشود؟
☮️آرامش یعنی کاستن از درگیریهای داخلی و بیرونی، تثبیت نظم اجتماعی و مهار تنشهای سیاسی که زمینه اجرای سیاستهای مدنی و امنیتی پایدارتر را فراهم کرد.
برای مطالعه بیشتر چه منابعی پیشنهاد میشود؟
📖کتابهای مرجع تاریخ ایران، مقالات پژوهشی دانشگاهی و منابع کتابخانههای ملی و دانشگاهی درباره زندیه و دورههای همجوار میتواند راهگشا باشد.
پیوند این دوره با قبل و بعد از خود چگونه است؟
🧩زندیان حلقه اتصال میان آشفتگیهای پس از افشاریه و استقرار قاجاریه بودند و نقش برجستهای در گذار ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایفا کردند.



