نشست «روایت در موزه؛ از بازنمایی تا آموزش» برگزار شد
نشست علمی با عنوان «روایت در موزه؛ از بازنمایی تا آموزش» با سخنرانی اعظم صفیپور، پژوهشگر و مدرس حوزه موزهداری، در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست علمی با عنوان «روایت در موزه؛ از بازنمایی تا آموزش» با سخنرانی اعظم صفیپور، پژوهشگر و مدرس حوزه موزهداری، در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
در این نشست که با حضور جمعی از استادان، پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به مطالعات موزه و هنر برگزار شد، صفیپور به بررسی مبانی نظری و کاربردی روایتگری در موزه پرداخت و از آن بهعنوان پلی میان بازنماییِ آثار و فرایند آموزش در موزهها یاد کرد.
صفیپور با طرح پرسشهایی درباره چیستی روایت، داستان و قصه، به تعریف مفاهیم و تمایز میان آنها پرداخت و بر این نکته تأکید کرد که روایت در موزه صرفاً شرح تاریخ نیست، بلکه زبانی است برای معنابخشی و ایجاد تجربه مشترک میان اثر و مخاطب.
وی در این بخش، با مروری بر نظریههای روایت و قصهگویی مطرح در مطالعات فرهنگی و ادبی، به تحلیل چرایی حضور روایت در موزهها پرداخت و بیان کرد که روایت، بهعنوان سازوکار اصلی ارتباط در موزههای معاصر، از بازنمایی صرف به سوی آفرینش تجربه ادراکی و زیستپذیر حرکت کرده است.
روایتگری در نسلهای مختلف موزهداری
در ادامه، صفیپور با نگاهی تاریخی به تحولات موزهداری، سیر تحول روایتگری را در نسلهای اول تا چهارم موزهها تشریح کرد؛ از موزههای شیمحور سنتی تا موزههای تعاملی و جامعهمحور امروز.
وی بیان کرد که در نسلهای جدید موزهداری، روایتگری دیگر به چیدمان اشیا محدود نیست، بلکه شامل طراحی تجربه، تعامل، و درگیرسازی حسی و ذهنی بازدیدکننده میشود. بر همین مبنا، روایت در موزه ابزاری است برای برقراری گفتوگو میان گذشته و حال، و میان مخاطب و فرهنگ.
سخنران نشست با اشاره به نظریهپردازانی چون رولانبارت، میخائیل باختین، پل ریکور و ژرار ژنت، به تطبیق مفاهیم بنیادین روایت در نظریههای ادبی با مفهوم «نمایش و تفسیر در موزه» پرداخت.
وی نشان داد که هر موزه، بهمثابه یک «متن چندلایه»، نیازمند ساختار روایی هدفمند است تا بتواند روایت خود را از طریق نشانهها، فضاسازی، و ترتیب آثار منتقل کند. در این چارچوب، روایتگری نهتنها روش انتقال دانش، بلکه فرآیند یادگیری و تجربه فرهنگی است.
آموزش و روایت؛ پیوندی ماندگار در موزههای معاصر
صفیپور تأکید کرد که آموزش در موزههای امروز، بدون بهرهگیری از روایتگری، ناکامل خواهد بود.
وی افزود: روایت، ابزاری است که مخاطب را از مشاهدهگر منفعل به جستوجوگری فعال تبدیل میکند. هر روایت موفق، سهمی در آموزش، مشارکت و فهم فرهنگی بازدیدکننده دارد.
صفی پور بر ضرورت طراحی برنامههای آموزشی در موزهها بر پایه روایتهای چندلایه و قابل درک برای گروههای مختلف سنی و فرهنگی تأکید کرد.
صفیپور در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به نظریهپردازان برجسته حوزه آموزش از جمله جان دیوئی و جروم برونر، هوارد گاردنر، بر نقش بنیادین روایت در فرایند یادگیری تأکید کرد. وی توضیح داد که مطابق دیدگاه دیوئی، یادگیری زمانی معنا مییابد که در بستر تجربه زیسته شکل گیرد، و موزه بهعنوان فضای عینی تجربه و مواجهه، میتواند چنین بستری را از طریق روایتگری فراهم آورد.
صفیپور افزود: در نظام آموزشی موزه، روایت نه صرفاً ابزار انتقال پیام، بلکه سازوکار مشارکت و جستوجوی معنا توسط مخاطب است؛ مفهومی که با نظریه یادگیری اکتشافی برونر نیز همخوانی دارد.
وی سپس با اشاره به «نظریهی هوشهای چندگانه» گاردنر، نشان داد که روایت گری در موزه میتواند امکان مشارکت آموزنده برای گروههای متنوع مخاطبان را فراهم کند. از نظر او، موزه باید محیطی چندوجهی باشد که از طریق انواع روایت – دیداری، شنیداری، لمسی و گفتاری – به هوشهای گوناگون انسان پاسخ دهد و آموزش را از شکلی انتقالی به تجربهای گفتوگو محور و چندحسی بدل کند.
در پایان نشست، حاضران دیدگاهها و پرسشهای خود را درباره راهکارهای بهرهگیری از روایتگری در طراحی نمایشگاهها، آموزش عمومی و بازنمایی تاریخ هنر مطرح کردند.
این نشست با گفتوگوی علمی میان دانشجویان رشتههای موزهداری، پژوهش هنر و نمایش به پایان رسید.



