ساخت آیندهای پایدار از رهگذر میراث و تابآوری جوامع
کارشناس گردشگری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران گفت: فراتر از کارکرد تفریحی، گردشگری فرهنگی پایدار، میراث فرهنگی و جوامع محلی را در مرکز فرآیند تصمیمگیری قرار میدهد.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان_ احمد ملکان، کارشناس گردشگری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران: گردشگری فرهنگی یکی از ابعاد بنیادین توسعه پایدار است که به توجه ویژه و مدیریت راهبردی نیاز دارد. نوعی از گردشگری که در آن انگیزه اصلی گردشگر یادگیری، کشف، تجربه و بهرهبرداری از جاذبهها و محصولات فرهنگیِ ملموس و ناملموس یک مقصد از جمله هنر، معماری، میراث تاریخی، میراث خوراک، سبکهای زندگی، نظامهای ارزشی، باورها و سنتها است.
فراتر از کارکرد تفریحی، گردشگری فرهنگیِ پایدار، میراث فرهنگی و جوامع محلی را در مرکز فرآیند تصمیمگیری قرار میدهد و با تأکید بر شیوههای حفاظتی مؤثر، منافع اقتصادی را نیز به جامعه میزبان بازمیگرداند.
ارزش بنیادین: میراث، هویت و حس مکان
اهمیت بنیادین گردشگری فرهنگی در پیوند عمیق آن با میراث فرهنگی و حس مکان نهفته است. میراث فرهنگی منبعی اساسی است که در شکلگیری حس مکان و هویت محلی نقش کلیدی دارد و در راهبردهای مکانسازی جایگاهی محوری پیدا میکند.
حس مکان، که در خدمات اکوسیستمی فرهنگی نقشی مرکزی دارد، پیوندی میان مناظر، دلبستگی انسانی، ارزشهای میراث فرهنگی و عناصر تاریخ و فرهنگ محلی برقرار میکند و به این ترتیب، ریشهها و هویت هر مکان بهگونهای جداییناپذیر درهم تنیدهاند.
توجه به ارزشهای فرهنگی اهمیتی اساسی دارد، زیرا ارزیابی اکوسیستم هزاره تأکید کرده است که ارزشها و خدمات فرهنگی در برنامهریزی چشمانداز باید جایگاهی برجستهتر بیابند. در این چارچوب، میراث فرهنگی تنها بهمعنای بناهای تاریخی نیست، بلکه مجموعهای از منافع ملموس و ناملموسی است که عمدتاً از مناظر فرهنگی حاصل میشوند.
بنابراین، تمرکز اغلب بر عناصر فرهنگی و اجتماعی ناملموس- مانند سنتهای اصیل محلی- است و نه فقط بر میراث کالبدی. حس مکانِ قدرتمندی که از میراث فرهنگی ریشه میگیرد، پیشنیازی مهم برای موفقیت توسعه گردشگری به شمار میرود.
پیشران رشد اقتصادی و تابآوری اجتماعی
گردشگری فرهنگی محرکی مهم برای توسعه اجتماعی- اقتصادی، بهویژه در مناطق روستایی و پیرامونی است. این نوع گردشگری با ایجاد تنوع در اقتصادهای محلی- بهویژه فاصله گرفتن از وابستگی سنتی به فعالیتهای اولیه- و خلق فرصتهای شغلی تازه، به تابآوری جوامع کمک میکند.
این تنوع بخشی، از جمله ایجاد درآمدهای غیرکشاورزی، به بهبود کیفیت زندگی، تقویت انسجام اجتماعی و کاهش آسیبپذیری مناطق میانجامد. همچنین، گردشگری با فراهم کردن فرصتهای اقتصادی میتواند از مهاجرت جوانان جلوگیری کرده و مانع خالیشدن مکان به ویژه مکانهای روستایی شود.
علاوه بر این، گردشگری فرهنگی در تقویت تابآوری اجتماعی و توانمندسازی جامعه نقش مهمی دارد. مشارکت در فعالیتهای گردشگری و کارآفرینی میتواند زمینه حضور فعالتر زنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی را فراهم کرده و به استقلال مالی و افزایش تعاملات اجتماعی آنان منجر شود. همچنین، موفقیت فعالیتهای مبتنی بر میراث- نظیر جشنوارههای خوراک محلی- حتی در صورت توسعه محدود گردشگری، قادر است انسجام اجتماعی و هویت فرهنگی را تقویت کند. این رویدادها با خلق تجربههای مشترک، احساس تعلق را در جامعه تعمیق میبخشند.
ضرورت توجه و حکمرانی مؤثر
گردشگری فرهنگی، علیرغم ظرفیتهای چشمگیر خود، در صورت مدیریت نادرست با چالشها و مخاطرات جدی همراه است. تحولات سریع گردشگری میتواند به تغییرات جمعیتی، ازدحام، تغییر الگوهای تقاضا و کاهش تنوع زیستی منجر شود. توسعه نادرست گردشگری نیز میتواند روستاها و بافتهای اصیل را دستخوش بهرهکشی کرده و به تخریب یکپارچگی کالبدی و اجتماعی آنها بیانجامد.
از این رو، توجه ویژه و حکمرانی مشارکتی لازمه مدیریت مسئولانه و پایدار گردشگری فرهنگی است. توجه صحیح مستلزم اتخاذ رویکردهای همکارانه در تصمیمگیری منطقهای، مشارکت همه ذینفعان و قرار دادن حفاظت و صیانت از میراث فرهنگی در کانون راهبردهای توسعه است. در غیاب مدلهای مشارکتی، تصمیمگیریهای بالا به پایین میتواند موجب احساس بیاطلاعی، عدم حمایت و سردرگمی در میان ساکنان محلی، بهویژه در فرآیندهای حفاظتی، شود.
توجه دقیق همچنین باید به واقعگرایی در راهبردهای مکانسازی معطوف باشد. ارزشهایی که به تقویت حس مکان و هویت محلی کمک میکنند- مانند احیای سنتهای روستایی- لزوماً بهتنهایی برای جذب گردشگر خارجی کافی نیستند. بنابراین، تصمیمگیران باید میان بلندپروازیهای توسعه و منابع و جاذبههای موجود توازن ایجاد کنند. در نهایت، حفظ ارزشهای ذاتی و فرهنگی مکانها به ویژه مناطق روستایی اهمیت بنیادی دارد، زیرا این ارزشها در صورت نابودی، بهسختی- یا هرگز- قابل جایگزینی نیستند.
مدیریت گردشگری فرهنگی را میتوان به هدایت یک رودخانه تشبیه کرد: جریان آن قدرتی عظیم برای پیشرفت اقتصادی و احیای اجتماعی دارد، اما بدون هدایت دقیق (حکمرانی) و بدون وجود کرانههای محکم (تابآوری جامعه و حفاظت از میراث)، همین انرژی میتواند چشماندازی را که قرار بوده حفظ و تقویت کند- یعنی هویت فرهنگی و میراث کالبدی فروپاشد.



