«نجات آب» ــ 50 | مزایای مزرعهها و باغهای چندکِِشتی و تنوع در مزرعه
تنوعبخشی و کشت همزمان چند محصول درمزرعه، اصول و ادبیاتی در کشاورزی دنیا دارد؛ و اگر بهدرستی انجام شود، ضمن افزایش بهرهوری در آب، مزایای اقتصادی قابل توجهی به همراه خواهد داشت.
خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی ــ در دهههای اخیر، کمبود آب بهعنوان یکی از چالشهای ساختاری و فزاینده جهانی شناخته شده است. این مسئله تنها به خشکسالیهای طبیعی محدود نمیشود، بلکه عمدتاً ریشه در ناکارآمدی نظامهای مدیریت آب، ساختارهای مصرفی ناپایدار و سیاستهای کوتاهمدت در بخش کشاورزی دارد. کشاورزی سنتی، که بیش از 70 درصد از آب شیرین جهان را مصرف میکند، در بسیاری از مناطق، همچنان بر پایه روشهای یککشتی (مانوکالچر) و آبیاری سنتی استوار است. این شیوه آب را بهشدت محدود میکند، و بهواسطه فرسایش خاک، کاهش حاصلخیزی و افزایش آسیبپذیری به آفات، چرخهای پایدار از تخریب اکوسیستم را تقویت میکند.
بیشتر بخوانید
«نجات آب» ــ 46 | ترویج بستههای تکنولوژی به زبان محلی در روستاها«نجات آب» ــ 47 | شفافسازی مالکیت منابع آبی زیرزمینی
جمعیت جهانی به سمت 10 میلیارد نفر پیش میرود، و در این شرایط سؤال اصلی این نیست که «چگونه آب بیشتری تولید کنیم»؟ بلکه سؤال کلیدی این است که «چگونه با همان منابع، خروجیهای بیشتر و پایدارتری ایجاد کنیم». این سؤال، دریچهای به سوی تغییر بنیادین در شیوههای تولید غذا باز میکند.
ضرورت و اهمیت
با گذشت زمان و تجربههای تلخ خشکسالیهای گسترده، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، روشن شده است که کشاورزی تکمحصولی (مانوکالچر) در بلندمدت، هم از نظر اقتصادی و هم از دیدگاه زیستمحیطی، ناپایدار است. سیستمهای چندکشتی ــ که در آنها گونههای گیاهی و گاهی جانوری بهصورت همزمان یا چرخشی در یک واحد زراعی کشت میشوند ــ فراتر از یک روش کشت، یک استراتژی سیستمی برای بازسازی تعادلهای اکولوژیکی هستند. این سیستمها بهطور طبیعی، فشار آبی را کاهش میدهند؛ ریشههای عمیق و سطحی گیاهان مکمل، نفوذ آب را بهطور چشمگیری افزایش میدهند؛ سایهاندازی متقابل، تبخیر سطحی را کاهش میدهد؛ و تنوع ریزجانداران خاک، ساختار آن را بهبود میبخشد تا ظرفیت نگهداری رطوبت را افزایش دهد.
بخصوص در شرایط اقلیمی نامطمئن، تنوعزیستی عملکرد مزرعه را در برابر شوکها انعطافپذیر میکند. مطالعات نشان دادهاند که مزارع چندکشتی، گاهی تا 30 درصد کمتر از مزارع تکمحصولی، به آبیاری تکمیلی نیاز داشتهاند. این یک افزایش هوشمندانه در بهرهوری آب است.
دانشمندان هواشناسی هشدار میدهند که در سالهای آینده، نوسانات بارش حتی از الگوهای تاریخی هم غیرقابل پیشبینیتر خواهند بود. در این شرایط، سیستمهای کشاورزی که بر انعطاف و همکاری بین گونهها استوارند، تنها راه مقاومت منطقی در برابر بیثباتیهای اقلیمی هستند.
چالشهای فعلی
هرچند چندکشتی از نظر علمی و تجربی، کارآمد شناخته شده است، اما اجرای گسترده آن با موانع ساختاری و فرهنگی عمیقی روبهرو است.
اولین چالش، عدم تطابق با زیرساختهای موجود است؛ اغلب سامانههای آبیاری (بهویژه قنوات و شبکههای تحتفشار قدیمی) برای کشت یکنواخت طراحی شدهاند. اضافه کردن محصول دوم ممکن است نیاز به اصلاح زمانبندی، فشار و الگوی توزیع آب داشته باشد ــ امری که در سیستمهای مشترک، نیازمند هماهنگی جمعی بین کشاورزان است.
دوم، داراییهای مالی و دانش فنی محدود است. بسیاری از کشاورزان، بهویژه خردهپردازان، توان مالی برای تست چرخههای جدید را ندارند و در عینحال، اطلاعات فنی ــ مانند ترکیب مناسب گیاهان، دورههای همپوشانی، و نیازهای آبی تفکیکشده ــ بهخوبی در دسترس نیست.
سوم، سیاستهای پشتیبانی همچنان بر تولید انبوه محصولات استراتژیک (گندم، ذرت، شکر) متمرکزند و سیستمهای چندکشتی را در قالب «کشت فرعی» یا «باغچهپروری» دستهبندی میکنند.
چهارم، بازارهای فروش معمولاً برای محصولات تکی تنظیم شدهاند؛ جمعآوری، انبارداری و بازاریابی پنج یا شش محصول کوچک، از نظر لجستیکی و اقتصادی پیچیدهتر است.
این موانع، گرچه فنی بهنظر میرسند، در واقع، انعکاسی از یک سیستم کشاورزی خطی و صنعتیشده هستند که با تنوعزیستی «سازگار نیست».
اثر راهکار در رفع چالشها
در جستوجوی راهحلهایی فراتر از تکنولوژیهای گرانقیمت تصفیه یا انتقال آب، سیستمهای چندکشتی بهعنوان یک «راهکار هوشمند زیستی» ظهور میکنند؛ یعنی راهکاری که بجای جنگ با طبیعت، با طبیعت همکاری میکند. این سیستمها بهگونهای طراحی شدهاند که چالشهای بخش قبل را بهصورت درونی و پایدار حل کنند. برای مثال، یک سیستم ترکیبی از ذرت-لوبیا-کدو (معروف به «Three Sisters» در فرهنگ بومی آمریکای شمالی) آب کمتری مصرف میکند، بلکه لوبیا، بهواسطه تثبیت نیتروژن، نیاز به کود شیمیایی را کاهش میدهد؛ کدو، با پوشش سطحی، از رشد علفهای هرز و تبخیر جلوگیری میکند؛ و ذرت، سازهای برای رشد لوبیا فراهم میآورد. این همزیستی، فشار را از روی زیرساختهای آبیاری برمیدارد؛ به این دلیل که هر گونه، نیاز آبی خاص خود را در زمان خاصش دارد، و بازههای نیاز آبی در هم میآمیزند و پیکهای همزمان کاهش مییابد.
از نظر اقتصادی، تنوع محصولات، ریسک بازار را پراکنده میکند: اگر قیمت یک محصول سقوط کرد، دیگری میتواند تعادل را حفظ کند. این رویکرد، همچنین، چرخهی دانش را تغییر میدهد؛ کشاورزان دیگر «اجراکننده دستورالعملهای مرکزی» نیستند، بلکه بهعنوان محققان مزرعهای، با آزمایشهای کوچک، دانش بومی و تطبیقی خود را توسعه میدهند.
روش انجام راهکار
اجرای موفق سیستمهای چندکشتی مستلزم یک رویکرد مرحلهای و مشارکتی است. اولین گام، تحلیل اکولوژیکی محلی است: شناخت دقیق خاک (بافت، عمق، مواد آلی)، ساختار آبهای زیرزمینی/سطحی، بازههای دمایی و بارشی، و حتی گونههای بومی گیاهی که بهطور طبیعی در منطقه رشد میکنند. این تحلیل، اساس تصمیمگیری برای انتخاب گونههای همسازگار است. مثلاً در مناطق نیمهخشک ایران، ترکیب گندم (بهاره) + شبدر (چرخه پاییزی-زمستانی-بهاری) + یک درخت کمآببر (مانند گز) میتواند سالانه سه لایه تولید فراهم کند.
گام دوم، طراحی سیستمهای آبیاری انعطافپذیر است: بهجای سیستمهای ثابت، استفاده از قطرهچکانهای قابل تنظیم یا حتی شیارهای متحرک که بتوان آنها را بسته به فاز رشد هر گونه تنظیم کرد. در بسیاری از موارد، راهکار سادهتر از آن چیزی است که بهنظر میرسد؛ مثلاً تنظیم زمان کاشت بهگونهای که پیک نیاز آبی محصولات همپوشانی نداشته باشد.
گام سوم، آموزش مشارکتی است: کارگاههای مزرعهمحور، جایی که کشاورزان ضمن اینکه آموزش میبینند، دانش خود را نیز بهاشتراک میگذارند و در طراحی الگوهای آزمایشی مشارکت میکنند. این فرآیند، اعتماد و مالکیت جمعی را میسازد.
در نهایت، نظارت مستمر بر عملکرد (آب مصرفی، عملکرد هر گونه، سلامت خاک) ضروری است تا سیستم بازخورد داشته باشد و قابل تنظیم باشد.
تأثیرات اقتصادی
در ابتدا ممکن است چندکشتی بهنظر بیشازحد پیچیده یا هزینهبر برسد، اما تحلیلهای اقتصادی بلندمدت، برتری آن را بهوضوح نشان میدهند. اولین مزیت، کاهش هزینههای متغیر است: کاهش مصرف آب (در مناطقی که آب پولی است)، کاهش نیاز به کود شیمیایی و سموم (بهواسطه کنترل طبیعی آفات و تثبیت نیتروژن)، و کاهش هزینه دستمزد برای وجین علفهای هرز.
دوم، افزایش درآمد خالص بهواسطه تولید همزمان چند محصول با چرخههای بازار متفاوت؛ به این صورت که مثلاً در حالی که گندم در خرداد برداشت میشود، لوبیا در مرداد و گیاهان دارویی در شهریور به عمل میآید؛ این تدریجی بودن، فشار بر سیستمهای نگهداری و فروش را کاهش میدهد و درآمد را در طول سال پخش میکند.
سوم، کاهش ریسک از دو جهت: ریسک اقلیمی (اگر یک محصول به دلیل خشکی ضعیف شد، دیگری ممکن است مقاومت کند) و ریسک بازاری (وابستگی به یک کالا). این ثبات، بهویژه برای خانوارهای کشاورز، امنیت غذایی و مالی را افزایش میدهد.
حتی در سطح ملی، گسترش چندکشتی توان تابآوری بخش کشاورزی را در برابر بحرانهای جهانی (مانند جنگها یا تحریمهای تجاری) تقویت میکند ــ چراکه وابستگی به واردات کود و آفتکش کاهش مییابد.
علاوه بر اینها، پشت هر سیستم تولیدی، الگویی از روابط انسانی و فرهنگی نهفته است. چندکشتی، فراتر از یک روش فنی، یک بازگشت به دانش جمعی و بازسازی روابط بیننسلی است. در بسیاری از جوامع روستایی، دانش ترکیب گیاهان، زمانبندی کاشت و تشخیص علائم طبیعی (مانند رفتار حشرات یا رنگ برگها) در قالب داستانها، ضربالمثلها و تجربههای مشترک منتقل میشده است.
تأثیرات زیستمحیطی فراتر از صرفهجویی آب
اگرچه کاهش مصرف آب محور این یادداشت است، اما سیستمهای چندکشتی، چرخههای اکولوژیکی بستهتری ایجاد میکنند که فراتر از مدیریت آب، سلامت کل زیستبوم را بهبود میبخشند.
این سیستمها، بهطور طبیعی، کربن را در خاک ذخیره میکنند؛ ریشههای متنوع و توده گیاهی بالاتر، ماده آلی خاک را افزایش میدهند، و خاک غنی، هم آب بیشتری نگه میدارد، و هم بهعنوان یک «چاه کربن» عمل میکند. برآوردها نشان میدهند کشاورزی چندکشتی تا 35 درصد بیشتر از سیستمهای تکمحصولی، کربن را در خاک تثبیت میکند.
دوم، زیستگاههای گردهافشانها و دشمنان طبیعی آفات را حفظ میکند: گلهای کوچک (مانند جعفری یا رازیانه) که در کنار محصولات اصلی کشت میشوند، زنبورها و کفشدوزکها را جذب میکنند ــ که این، نهتنها گردهافشانی را بهبود میبخشد، بلکه مبارزه بیولوژیک را تقویت میکند.
سوم، فرسایش خاک را بهشدت کاهش میدهد؛ پوشش مداوم سطحی (حتی در فصل زمستان با محصولات سبزی مانند جو یا شبدر) از برخورد باران و باد با خاک جلوگیری میکند. در نتیجه، رسوبگذاری در سدها و مجاری آبی کمتر میشود که خود، ظرفیت ذخیرهسازی آب را در سطح منطقهای حفظ میکند.
نقش فناوری و نوآوری در پشتیبانی از چندکشتی
برخلاف تصور رایج، چندکشتی با فناوریهای نوین در تضاد نیست؛ بلکه فناوریهای کمکی هوشمند، اجرای آن را آسانتر و دقیقتر میکنند.
اولین نوآوری، سیستمهای تصویربرداری و سنجش از دور هستند؛ دوربینهای مولتیاسپکترال روی پهپادها میتوانند سلامت هر گونه را جداگانه بررسی کنند؛ حتی اگر در کنار هم کشت شده باشند و نیاز آبی تفکیکشده را نشان دهند.
دوم، اپلیکیشنهای مشارکتی که دانش کشاورزان را جمعآوری میکنند؛ مثلاً یک اپلیکیشن بومی که به کشاورزان اجازه میدهد ترکیبهای موفق خود را ثبت کنند، عکس بارگذاری کنند، و دادههای آب و خاک را بهاشتراک بگذارند، و الگوریتمهای ساده، الگوهای موفق را شناسایی و توصیه کنند.
سوم، سنسورهای ارزانقیمت رطوبت خاک که بهصورت محلی و برای هر زون کشت نصب میشوند ــ این سنسورها، دیگر نیازی به حدس و گمان ندارند و آبیاری را بهدقت هدایت میکنند.
چهارم، دادهکاوی و هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای تاریخی (آبوهوا، عملکرد، بازار)؛ مدلهای یادگیری ماشینی میتوانند به کشاورزان بگویند: «در شرایط امسال، بهتر است گندم را 10 روز دیرتر بکاری و لوبیا را زودتر» یا «در این خاک، جای لوبیا سویا را امتحان کن». این فناوریها البته جایگزین دانش کشاورز نمیشوند، بلکه آن را تقویت میکنند.
سیاستگذاری و حکمرانی مناسب
بدون تغییر در ساختارهای حکمرانی، بهترین سیستمهای فنی نیز بهشکل جزیرهای میمانند. سیاستگذاری هوشمند برای چندکشتی باید چهار لایه را همزمان پوشش دهد:
1. سیاستهای تشویقی مالی: جایگزینی یارانههای عمومی برای آب و کود با پاداش برای خدمات اکوسیستمی؛ مثلاً پرداخت بر اساس تن کربن ذخیرهشده در خاک یا میزان آب صرفهجوییشده نسبت به پایه.
2. اصلاح قوانین زمین و آب: اجازه به اشتراکگذاری آب در سطح محدوده (مثلاً بین 5 خانوار) برای آبیاری سیستمهای چندکشتی مشترک، بدون نیاز به تغییر سند مالکیت.
3. اصلاح نظامهای پژوهشی: تخصیص بودجه به پروژههای مشارکتی-آزمایشی (Farmer-Researcher Partnerships) بهجای پژوهشهای آزمایشگاهی صرف؛ و انتشار نتایج به زبان ساده و تصویری، نه صرفاً مقاله علمی.
4. حمایت از زنجیرههای ارزش متنوع: ایجاد بازارهای محلی برای «بستههای غذایی تنوعزیستی» (مثلاً سبد گندم-لوبیا-روغن گز)، حمایت از صنایع کوچک فرآوری محصولات فرعی (مانند چای گیاهان دارویی)، و اعطای برچسب «کشاورزی تنوعزیستی» برای دسترسی به بازارهای تخصصی.
تجربه کشورهایی مانند کوبا و نیکاراگوآ نشان میدهد که وقتی سیاستها بهجای تمرکز بر «تولید حداکثری یک محصول»، بر «پایداری سیستم» متمرکز شوند، تغییر سریع و گستردهای اتفاق میافتد.
کشاورزی چندکشتی به سیستمهای غذایی هوشمند
چندکشتی تنها نقطه شروعی است که ما را از کشاورزی خطی به سمت زیستبومهای غذایی هوشمند سوق میدهد. در این آینده، مزرعه دیگر یک «واحد تولید» نیست، بلکه یک گره در شبکهای از جریانها است؛ آب باران در مزرعه جمعآوری میشود، بخشی برای آبیاری استفاده میشود، بخشی به زیرزمین نفوذ میکند و ذخیره میشود، بخشی به مجراهای طبیعی کمک میکند؛ زبالههای گیاهی به کمپوست تبدیل میشوند و دوباره وارد خاک میشوند؛ محصولات فرعی به واحد پرورش ماهی (آکواپونیک) یا دام کوچک میروند و فضولات آنها دوباره به مزرعه بازمیگردد. این چرخههای بسته، هم آب را صرفهجویی میکنند، و هم ارزش اقتصادی مضاعف ایجاد میکنند و وابستگی به ورودیهای خارجی را کاهش میدهند.
چالش اصلی اکنون این است که جایگاه این دیدگاه سیستمی را در تمام سطوح ــ از کشاورز تا سیاستگذار، از مهندس آب تا برنامهریز شهری ــ روشن کنیم. چه اینکه آب تنها یک منبع فیزیکی نیست؛ این یک رابطه اجتماعی-اکولوژیکی است. وقتی ما تنوعزیستی را در مزرعه احیا میکنیم، در واقع، تنوع را در تفکر، در اقتصاد، و در فرهنگ خود احیا میکنیم.
————
منابعی برای مطالعه بیشتر
[1] FAO. (2023). The State of Food and Agriculture: Leveraging Automation for Sustainable Agriculture. Rome.
[2] Altieri, M. A., & Nicholls, C. I. (2017). Agroecology: A Brief Account of its Origins and Currents of Thought in Latin America. Agroecology and Sustainable Food Systems.
[3] مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان. (1401). ارزیابی تأثیر الگوهای چندکشتی بر کاهش نیاز آبی در شرایط خشک. گزارش داخلی.
[4] Pretty, J., et al. (2018). Global Assessment of Agricultural System Redesign for Sustainable Intensification. Nature Sustainability, 1(8), 441–446.
[5] World Bank. (2022). Water in Agriculture: Challenges and Opportunities for Smallholder Farmers. Washington, DC.
[6] Mt. Pleasant, J. (2006). The Science behind the Three Sisters Mounding System. Journal of Ethnobiology, 26(1), 1–25.
[7] CGIAR. (2021). Farmer-Led Innovation in Agroecology: Evidence from East Africa and South Asia. Nairobi.
[8] Gliessman, S. R. (2015). Agroecology: The Ecology of Sustainable Food Systems (3rd ed.). CRC Press.
[9] ICARDA. (2020). Dryland Agroecology: Farmer-Led Trials on Intercropping in West Asia. Aleppo.
[10] سازمان جهاد کشاورزی کشور. (1402). گزارش ارزیابی اقتصادی الگوهای چندکشتی در سال زراعی 1401–1400. تهران.
[11] Pretty, J., & Bharucha, Z. P. (2015). Integrated Pest Management for Sustainable Intensification of Agriculture in Asia and Africa. Insects, 6(1), 152–182.
[12] Altieri, M. A., & Toledo, V. M. (2011). The Agroecological Revolution in Latin America: Rescuing Nature, Ensuring Food Sovereignty and Empowering Peasants. Journal of Peasant Studies, 38(3), 587–612.
[13] موسسه مطالعات روستایی دانشگاه تهران. (1400). نقش زنان در حفظ تنوع زیستی کشاورزی: مطالعه موردی در جنوب شرق ایران.
[14] Lal, R. (2020). Regenerative Agriculture for Soil Carbon Sequestration and Climate-Smart Food Systems. Journal of Soil and Water Conservation, 75(6), 123A–128A.
[15] Kremen, C., & Miles, A. (2012). Ecosystem Services in Biologically Diversified versus Conventional Farming Systems. Ecology and Society, 17(3), 40.
[16] Zhang, X., et al. (2022). Precision Intercropping: Integrating Remote Sensing and AI for Diversified Cropping Systems. Agricultural Systems, 203, 103521.
[17] FAO & ITU. (2021). Digital Agriculture Report: Digital Technologies in Support of Agroecology. Rome.
[18] HLPE. (2019). Agroecological and Other Innovative Approaches for Sustainable Agriculture and Food Systems. High Level Panel of Experts on Food Security. Rome.
[19] موسسه پژوهش سیاستهای کشاورزی و غذایی. (1401). چارچوب سیاستی برای انتقال به کشاورزی تنوعزیستی در ایران. تهران.
[20] Rockström, J., et al. (2021). A Resilience-Based Pathway for Transforming Food Systems. Global Sustainability, 4, e15.
[21] FAO. (2022). The 10 Elements of Agroecology: Guiding the Transition to Sustainable Food and Agricultural Systems. Rome.
انتهای پیام/



