ناداستانهای آرش آذرپناه به روایت «روزی که کتاب باز شدم»
«روزی که کتاب باز شدم» نوشته آرش آذرپناه، نویسنده و داستاننویس خوزستانی، به بازار کتاب رسیده است.
به گزارش میراث آریا، این کتاب مجموعهای است از ناداستانها و خاطرهنگاری (که بیشتر بر اهواز متمرکز است)، مصاحبه (با نویسندگان شناخته شده کشور) و جستارهایی (درباره روند داستاننویسی در ایران) که جهان روایت و تجربه کتابخوانی در ایران را تصویر میکند و همزمان با روایت زندگی و تجربه شخصی نویسنده، زیست ادبی در ایران و سیر تحول داستاننویسی و ناداستان در کشور را نمایش میدهد.
در بخشی از «روزی که کتاب باز شدم» میخوانیم: «اما بعد فهمیدیم که پارک زیر پل، پارک کنار رودخانه، زیر پل سیاه تمام شده بود و ما را رانده بود به عامری، به بازار دستفروشها، با کالاهای پلاستیکی رنگ و وارنگی که بوی نفت میداد و آن روز دوست داشتیم همهشان را بخریم. زیر پل سیاه، قدیمیترین پل ایران که برای راهآهن ساخته شده بود، شده بود حکومت نیزارها و مرغهای دریایی و لکلکها و پارک را انگار شروع صنعت تمام کرده بود تا ما را به بازار برساند. این تمثیلی است که من امروز میفهممش. سالها بعد، روزی از روزهای چهل سالگی ویدیویی از ساخت پل سیاه اهواز و افتتاحش در۱۳۰۹ را دیدم؛ تبلوری از رؤیای رضاخان برای ایران مدرن از ساخت پلی برای قطار آغاز شده بود و من بیاختیار یاد ماهیگیران خاموشی افتادم که چندصدمتر بعد از پل، سیگار به لب به پدران خویش بازمیگشتند.»
آرش آذرپناه متولد سال ۱۳۵۹، نویسنده و منتقد ادبی، به نوشتن داستانهای کوتاه، رمان و نقد داستان در مطبوعات شناخته میشود، اما به واسطه اینکه دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکتراست در حیطههای دانشگاهی به عنوان پژوهشگر داستان کوتاه نیز نامی آشناست. کتاب «داستانهای پشت پرده» تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران، «جرم زمانهساز»، «شماره ناشناس» و «کسی گلدانها را آب نمیدهد» از عناوین آثار آذرپناه هستند.

انتهای پیام/



