میراث صنعتی نساجی در ایران، نگاهی به فلات مرکزی ایران
دوخت و تهیه پوشاک از نخستین دغدغههای بشر بوده است و مسیر پر فراز و نشیب صنعت بافندگی در ایران، حکایت دیرینهای دارد. روشن نیست چه زمانی پوست و الیاف خام به پارچههای منسجم بدل شد، اما میدانیم که ایران در این گذار نقش جدی داشته است. نزدیک به پنجهزار سال پیش از میلاد، کوچ […]

دوخت و تهیه پوشاک از نخستین دغدغههای بشر بوده است و مسیر پر فراز و نشیب صنعت بافندگی در ایران، حکایت دیرینهای دارد. روشن نیست چه زمانی پوست و الیاف خام به پارچههای منسجم بدل شد، اما میدانیم که ایران در این گذار نقش جدی داشته است.
نزدیک به پنجهزار سال پیش از میلاد، کوچ از غار به دشت در فلات ایران آغاز شد و در فلات مرکزی، شکل تازهای از زیست و تولید پا گرفت. در این دگرگونی، نشانههای پیشرفت در قیاس با ادوار پیشین هویداست؛ یافتههای سیلکِ کاشان مانند دوکهای سنگی و گِلی نشان میدهد مردمان آن سامان با فنون بافندگی آشنا بودهاند. جهش بزرگتر اما همزمان با انقلاب صنعتی رخ داد و میراث صنعتی نساجی ایران شتابی تازه گرفت.
بافت انواع کتان، حریر و پارچههای دیگر در جایجای ایران سابقه عمیق دارد؛ بهویژه در مرکز ایران، شهرهایی چون اصفهان و یزد به دستبافتههای ممتاز شناخته میشدند. با ورود انبوه منسوجات خارجی، بسیاری از این مراکز دچار افول شدند.
نمایش
تعریف و دامنه میراث صنعتی

«میراث صنعتی» اصطلاحی نسبتاً نو در ادبیات میراث فرهنگی است و به بازماندههای ملموس و ناملموس نخستین مراحل صنعتیشدن جوامع اشاره دارد. نهادهای جهانی و محلی متعددی برای حفاظت، مستندسازی و احیای این میراث شکل گرفتهاند و منشورها و دستورالعملهای معتبری نیز برای سنجش و مداخله تدوین شده است. منسوجات و معماری مرتبط با تولید آن از مهمترین مصادیق این حوزهاند؛ نمونه روشنش، میراث صنعتی نساجی در ایران است.
سیر تاریخی صنعت نساجی ایران

نگاهی موجز به فراز و فرود بافندگی در ایران، تصویری روشن از گذشته به دست میدهد. این سیر را به اختصار چنین میتوان دستهبندی کرد:
1- دورههای پیش از میلاد
در یک سده اخیر، کاوشها نشان دادهاند ایرانیان در بافندگی پیشقدم بودهاند و از عصر حجر میانین با پارچهبافی آشنایی داشتهاند. کارلتون کون در حفاریهای ۱۹۴۹–۱۹۵۰ در غار کمربند نزدیک دریای کاسپین نمونههایی از پارچه یافت که با آزمون کربن-۱۴ حدود ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد تاریخگذاری شد. دوکها و لنگرهای متعددِ بهدستآمده در دهههای اخیر نیز از وجود کارگاههای بافندگی حکایت دارد؛ پژوهشگران چون گیرشمن و فیلیس اکرمن این شواهد را تأیید کردهاند. در تمدن شوش، پارچهبافی به کمالی چشمگیر رسیده بود؛ تیغهای مسین که آثار املاح بر پارچه پیچاندهشده پیرامونش باقی مانده، هنوز بخشهاییاش در موزه لوور نگهداری میشود.
2- دوران ماد و هخامنشی
گزنفون از پارچههای نفیسِ مادها یاد میکند؛ تا جایی که کوروش به اقتباس از پوشش آنان پرداخت. در عصر هخامنشی، بافت ابریشم و پشم لطیف شهرتی جهانی داشت و بر اساس روایات هرودوت و پلوتارک، حتی اسکندر پس از ورود به ایران لباسهای زربفت ایرانی بر تن کرد. پارچههای طلا و نقرهباف، مخمل، کتانی و پشمی از برجستگیهای این دورهاند.
3- دوران سلوکی و اشکانی
پس از هخامنشیان، بهمدت چند قرن پیشرفت چشمگیری ثبت نشده است؛ نفوذ سلیقه یونانی در روزگار سلوکیان و جنگاوری اشکانیان مجالی برای اعتلای این هنر نگذاشت. از اشکانیان تنها چند تکّه ابریشم، عمدتاً همراه با منسوجات چینی از ناحیه لولان، بهدست رسیده است.
4- دوره ساسانی
بیشتر پژوهشگران این عصر را اوج هنر بافت میدانند. آثار موزهای و حتی سنگنگارهها نشان از ظرافت نقش و تنوع تکنیکها دارد.
5- آغاز دوره اسلامی
بهواسطه کشمکشهای سیاسی و چندپارگی حکومتها، رشد بافندگی کند شد؛ بااینحال جایگاه صنفیِ بافندگان همچنان ارجمند ماند و حرفهای معتبر بهشمار میرفت.
6- دوره سلجوقی
عصر شکوفایی دوباره هنر ایرانی است. حدود پنجاه پارهپارچه از این دوران باقی است که ظرافت و پیچیدگی نقشهها را نشان میدهد: بافتهای شطرنجی یکدرمیان و دولا، پارچههای دورو و اطلسی در اوج مهارت تولید میشدند.
7- دوره مغول
نفوذ سبک چینی و مغولی، زبان نقش و رنگ را دگرگون کرد: زمینههای تند و تیره جای روشنیها را گرفت و بسیاری از ترکیببندیهای پیشااسلامی کنار گذاشته شد؛ حتی شیوههای کار نیز یکنواختتر شد.
8- دوره تیموری
گردآوری بافندگان در سمرقند و تولید مطابق ذوق دربار، بیش از آنکه خلاقیت بومی را تقویت کند، به یکدستی اجباری انجامید.
9- دوره صفوی
حمایت شاهان، بهویژه در روزگار شاهعباس، نساجی را به اوج رساند و دستاوردهای عظیمی رقم زد؛ منسوجات این دوره هنوز معیار ظرافت بهشمار میآیند.
10- افشار، زند و قاجار
با فروافتادن صفویان و ناآرامیهای بعدی، نساجی افت کرد. همزمان با جهش کارخانههای اروپایی و ورود ارزان منسوجات روسی، کارگاههای دستی توان رقابت نداشتند و حمایت از صنعتگران ناکافی بود.
11- پهلوی اول و دوم
کارخانههای متعدد (از جمله هفده واحد نساجی) در سراسر کشور ایجاد شد و نساجی به صنعتی مهم میان دولت و بخش خصوصی بدل گشت. نخستین کارخانه نساجی در ۱۹۲۵ میلادی تأسیس شد و زنجیرههایی چون نخریسی و گونیبافی در شهرهایی مانند یزد، کرمان، کاشان، گیلان و مازندران توسعه یافت. بااینحال جنگ جهانی دوم فرسودگی ماشینآلات، کمبود قطعه، مشکلات کارگری و نابسامانی واردات را بهدنبال داشت.
- رکود ناشی از جنگ و اشغال
- فرسودگی ماشینآلات
- کمبود قطعات یدکی
- عدم امکان ورود قطعات، لوازم و ابزراها
- مسائل کارگری
- خروج شاه از کشور
- تزلزل سیاسی دولت و مجلس
- حضور متفقین و عدم کنترل واردات

پیامدها آن بود که در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳، بازار کشور از پارچههای وارداتی پر شد و ارز بسیاری خارج گردید. سال ۱۹۵۱ اعتراضات کارگری چرخه تولید را مختل کرد؛ اما در ۱۹۵۵ اصلاحاتی صورت گرفت که به خودکفایی نسبی انجامید. آمار ۱۹۴۱ از وجود ۲۰۰ هزار دستگاه نساجی پنبه، ۲۲۰۰ کارگاه، تولید ۱۰ هزار تن نخ پنبه، ۲۵۰۰ متر پارچه، ۲۵۶۰۰ دستگاه نساجی و ۷۰۰ کارگاه نخ و پشم حکایت دارد. دهه ۶۰ میلادی شتابی کمنظیر بههمراه آورد؛ تا ۱۹۶۶ ایران از واردات پارچه نخی بینیاز شد. با خصوصیسازی تدریجی، بسیاری از واحدهای دولتی به شرکتهای سهامی واگذار شدند.
انواع دستبافتهها و پارچههای اصیل ایرانی
آنچه امروز از نساجی سنتی برجای مانده، دستگاههای زری و مخملبافی در کارگاههای هنرهای سنتی (تهران، کاشان، اصفهان، یزد) و نیز بافتههای بومی در یزد، کاشان، کرمان، خوزستان، گیلان، مازندران، آذربایجان، کردستان و کرمانشاه است.
1- شَعربافی

«شَعر» در لغت به موی انسان یا حیوان گفته میشود و در اصطلاح بافندگی، پارچهای ابریشمیِ شناختهشده در کاشان است؛ گونههای نخی و پشمی آن در یزد و اصفهان رواج داشته و به همین سبب، نام خانوادگی «شعرباف» در این شهرها بسیار دیده میشود. این پارچه بینقشه بافته میشود و به دو دسته ساده و راهراه (میلهای) تقسیم میگردد. رنگهای متداولِ نمونههای ساده شامل بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز و گلی است. ابعاد رایج برای بانوان ۲×۲ متر و برای آقایان (نوع میلهای) حدود ۲×۱.۵ متر با غالبِ سیاهوسفید است؛ معمولاً مهر بافنده با نشان طلایی بر ابتدا و انتهای پارچه میآید.
2- کِرباس

کِرباس پارچهای پنبهای، ساده و عمدتاً سفیدرنگ است که کاربرد آن با توجه به تراکم بافت و ضخامت نخ متفاوت میشود؛ برای لباسهای سبک تابستانی گزینهای مطلوب است. امروز اغلب با دستگاههای چندرجیِ ماشینی (۲ تا ۶ رج) بافته میشود.
3- زریبافی

زریبافی از شاخصترین هنرهای نساجی ایران است. زمان آغاز آن دقیقاً معلوم نیست، اما ابریشمهای ایرانی از دو هزار سال پیش در آسیا و اروپا شهرت داشتهاند؛ حتی در آرامگاه شارلمانی پارچهای زری از عصر ساسانی کشف شده است. ماده اصلی کار ابریشم طبیعی و نخهای گلابتون است؛ در انواع نفیس، مغز نخ ابریشمی است و روکشِ نازک طلا-نقره بر آن تابیده میشود. زمینه با ابریشم ساده و نقوش با نخهای رنگین بافته میشود و معمولاً بافنده و گوشوارهکش همزمان روی دستگاه دستی کار میکنند.
4- تَرمه

نخ ترمه با رنگزاهای گیاهی در طیفهای گوناگون رنگآمیزی میشود و گاه بهصورت دورو بافته میگردد. شالهای راهراه محرمات با هفترنگ شناخته میشوند؛ ترمههای کشمیر نقشهای درشتتر و ترمههای کرمان طرحهای ریز و تکرارشونده دارند. ترمه از فرآوردههای صادراتی شاخص ایران است.
5- مخمل

پارچهای پرزدار از پنبه یا ابریشم که در متون کهن به «مخمل ابریشمی» هم آمده است. در گذشته برای پوشاک بانوان و بخشهایی از لباس مردان (یقه، حمایل، کلاه) بسیار بهکار میرفت.
6- جاجیم

بافتهای از پشمهای الوان تابیده با عرض معمول ۲۰ تا ۳۵ سانتیمتر؛ گاه پود نازک از پنبه است. دستگاه جاجیمبافی افقی و روبهروی بافنده قرار میگیرد و با سه پایه چوبی در میان چلهها حرکت میکند تا عبور پود ممکن شود. کانونهای مهم تولید در آذربایجان شرقی و روستاهای بخش خورشرستمِ خلخال است.
7- پتهدوزی

از شاخههای رودوزیهای اصیل کرمان است: نقوش غالباً گیاهی و بتهای با سوزندوزی بر پارچههای پشمی اجرا میشود و به «فتّهدوزی» و «سلسّهدوزی» نیز معروف است. شیوههایی چون ساقهدوزی، پتکدوزی، برگدوزی و رودوزی بهکار میرود و حاصل کار در رومیزی، جانماز، سجاده، پرده، کوسن و زیرلیوانی استفاده میشود.
8- دیگر پارچههای سنتی
- پارچههای ضخیمِ پشمی – مانند عبا از کرک شتر یا پشم گوسفند؛ خاستگاه: دهکده محمدیه نایین.
- پارچههای پنبهای – مانند رولحافی، روتختی و مفرش/رختخوابپیچ با نقشهای چهارخانه و راهراه؛ تولید در اصفهان، یزد، اردکان و شوشتر.
مروری کوتاه بر دیگر بافتههای سنتی
فهرستی از دیگر دستبافتههای بومی ایران:
- شال موسوم به «حسینقلیخان» در یزد
- قناویز در یزد و کاشان
- صوف در بوشهر
- جاجیمچه (حمامسَری) در روستای زیارت گرگان و آلادشت مازندران
- قُطن (پارچه تابستانی) در یزد
- دارایی یا ایکات در یزد
- چادرشب در سیرجان
- ابریشمِ «ناخنی» در کُلات
- چادرشب ابریشمی قاسمآباد رودسر
طرحها و نقوش در پارچه ایرانی
نقوش پارچههای اصیل ایرانی از فرهنگ و هنر این سرزمین الهام میگیرند: حیوانات، گیاهان (مانند سرو) و صحنههای تاریخی (نظیر شکارگاهها) از پرکاربردترین موتیفها هستند. بهرهگیری از تار و پودهای زرین و سیمین در زربفتها و نقرهبافتها نیز رواج داشته است.
رنگها در منسوجات ایرانی
روحیه شاد و امیدوارانه در انتخاب رنگها نمود دارد: آبی در طیفهای گوناگون، سبز سیر، لیمویی، سفید، گلبهی و گلی پرکاربرد بودهاند. در گذشته، رنگ و نقشه پارچه با شأن اجتماعی افراد همخوانی داشت؛ شایان ذکر است تا پیش از ادوار اسلامی، استفاده گسترده از رنگهای تیره مرسوم نبود.
جمعبندی درباره میراث نساجی ایران
بافندگی همواره در ایران قدر دیده و در دورههایی به اوج و در ادواری دیگر دچار رکود شده است. شرایط اجتماعی و سیاست عمومی از عوامل اثرگذار بر این فراز و فرود بودهاند. برخی پارچهها با نقوش پُرکار و ساختار دولایه، برخی ابریشمهای سبک و دگرگونشونده با نور و نیز منسوجاتی با خطوط کوفی و نگارههای جانوری، تصویری غنی از ذوق ایرانی عرضه میکنند. حضور پرندگان، حیوانات و مرغان خیالی در کنار گل و برگ، بخشی از زیستجهان نقش در پارچه ایرانی است.
سؤالات پرتکرار درباره صنایع نساجی
اگر پاسخ پرسش خود را در فهرست زیر نیافتید، آن را در بخش دیدگاههای همین پست مطرح کنید تا در اسرع وقت پاسخ دهیم.
سرآغاز بافندگی در ایران از چه زمانی است؟
🪢شواهد باستانشناختی نشان میدهد ریشههای بافت در ایران به حدود ۶٬۵۰۰ سال پیش میرسد و پیش از اسلام شکل گرفته است.
مراکز مهم بافت در فلات مرکزی کداماند؟
🧭اصفهان، کاشان، یزد و پیرامون آنها از کانونهای اصلی تولید دستبافتهها در فلات مرکزی بهشمار میآیند.
کدام رشتهها و فنون نساجی ایران شهرت دارند؟
🧶از نامآشناترینها میتوان به شَعر، کِرباس، زریبافی، ترمه، مخمل، جاجیم و پتهدوزی اشاره کرد.
تأثیر دورههای حکومتی بر بافندگی چه بوده است؟
🏺هر دوره با زمینههای سیاسی و فرهنگی خود بر تولید اثر گذاشته است؛ مثلاً صفویان با حمایت درباری رونق آفریدند، در حالیکه قاجار با رقابت واردات اروپایی دچار چالش شد.
چه عواملی در عصر پهلوی موجب تقویت نساجی شد؟
🏗️صنعتیسازی، تأسیس کارخانهها و سیاستهای یکسانسازی پوشش، به رشد نسبی انجامید؛ گرچه جنگ جهانی و پیامدهایش نیز فشارهایی ایجاد کرد.
آیا بافتهای سنتی هنوز تداوم دارند؟
🧵بله؛ در کاشان، اصفهان، یزد و دیگر شهرها، بافندگان همچنان در رشتههایی چون شَعر، کِرباس، زریبافی، ترمه، مخمل، جاجیم و پتهدوزی فعالاند.
ویژگی نقوش و رنگهای رایج چیست؟
🖌️موتیفهای جانوری و گیاهی (مثل سرو) و صحنههای تاریخی بسیار دیده میشود؛ در زریبافی از نخهای زرین و سیمین بهره میگیرند و معمولاً رنگهای درخشان و روشن غالب است.
راهکارهای پاسداری و احیای میراث نساجی چیست؟
🧿همکاری موزهها و جوامع محلی، احیای کارگاههای دستباف، آموزش نسل نو، مستندسازی طرحها و برگزاری برنامههای نمایشگاهی و آموزشی، مسیر حفاظت و بازتولید را هموار میکند.



