گردشگری 724 | دنیای گردشگری
  • گردشگری 724
  • میراث فرهنگی
    • فرهنگ و تاریخ (ایران و جهان)
  • جاهای دیدنی ایران و جهان
    • مقاصد سفر
  • راهنمای سفر
  • هتل‌ها
  • غذا و رستوران
  • اقتصاد گردشگری
    • بانک و فارکس
      • ارزدیجیتال
    • صنعت و تجارت و خدمات
      • خودرو
    • کارآفرینی و بازاریابی
    • اخبار گوناگون عمومی و سرگرمی
      • پزشکی، سلامت و زیبایی
      • سیاسی، اجتماعی و حقوقی
      • کشاورزی و دامپروری
      • فناوری
      • ورزشی
  • 724
    • همسفر ایرانی
    • بلیط اتوبوس
۲۰
آبان
  • گردشگری 724
  • میراث فرهنگی
    • فرهنگ و تاریخ (ایران و جهان)
  • جاهای دیدنی ایران و جهان
    • مقاصد سفر
  • راهنمای سفر
  • هتل‌ها
  • غذا و رستوران
  • اقتصاد گردشگری
    • بانک و فارکس
      • ارزدیجیتال
    • صنعت و تجارت و خدمات
      • خودرو
    • کارآفرینی و بازاریابی
    • اخبار گوناگون عمومی و سرگرمی
      • پزشکی، سلامت و زیبایی
      • سیاسی، اجتماعی و حقوقی
      • کشاورزی و دامپروری
      • فناوری
      • ورزشی
  • 724
    • همسفر ایرانی
    • بلیط اتوبوس
قصه‌ آدم‌ها و خانه‌ها، دو روایت موازی‌اند که تنها در کنار هم معنای کامل پیدا می‌کنند

قصه‌ آدم‌ها و خانه‌ها، دو روایت موازی‌اند که تنها در کنار هم معنای کامل پیدا می‌کنند

فرهنگ و تاریخ (ایران و جهان)

سریال‌های تاریخی کارکردی دوگانه دارند؛ از یک سو تاریخ را از زبان شخصیت‌ها و روایت‌ها زنده می‌کنند و از سوی دیگر میراث‌فرهنگی و معماری را احیا می‌کنند.

میراث آریا
آبان 20, 1404
4 بازدیدها
0 Comments

اکبر منتجبی فعال رسانه و سردبیر روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: حدود ۳۰ سال پیش، خبرنگاری را از مجله زمان آغاز کردم که یک وظیفه‌اش تبلیغ ایران‌گردی بود و وظیفه دیگرش پرداختن به میراث‌فرهنگی. کارم سفر به شهرهای ایران بود؛ همدان، قزوین، شیراز، اصفهان و دیگر شهرهایی که هر کدام به‌سان قطعه‌ای از پازل هویت ایرانی، تاریخی برای روایت داشتند. از مکان‌های توریستی می‌نوشتم، از ظرفیت‌های گردشگری، خانه‌هایی که هنوز بوی زندگی می‌دادند و البته هویت شهر. رفته‌رفته، مسیرم از میراث‌فرهنگی به حوزه‌های اجتماعی و سپس سیاسی کشیده شد.

دوم خرداد ۷۶ همه را آلوده به سیاست کرد، خاصه روزنامه‌نگاری چون من که تئاتر خوانده بودم و فکر می‌کردم، سیاست صحنه‌ تئاتر است و بخش مهمی از زندگی؛ که تئاتر زندگی را روایت می‌کند و سیاست کشورداری را. همان خبرنگاری بودم که به شهرها می‌رفتم اما این بار از منظر سیاسی. چون بیش از هویت فرهنگی، میراث انسانی و سیاسی برایم مورد توجه قرار گرفته بود.

۳۰ سال پیش، کوچه‌ها و ایوان‌ها برایم مهم بودند و امروز مردان و زنانی که آن کوچه‌ها و خانه‌ها را ساختند و سیاست را در زندگی وارد کردند و تاریخ‌ساز شدند؛ اما چگونه می‌توان همه‌ اینها را روایت کرد؟ در روزنامه‌نگاری سخت بود، نه آنکه نشود اما حق مطلب ادا نمی‌شد. اگر از میراث‌فرهنگی می‌گفتیم، از میراث سیاسی غافل می‌شدیم و آنگاه که به سیاست توجه می‌کردیم، میراث‌فرهنگی و هویت ایرانی را از یاد می‌بردیم، اما کشور را نمی‌توان تفکیک کرد. میراث‌فرهنگی و میراث انسانی، دو بال یک پرنده‌اند. نمی‌توان از شیراز گفت و کریم‌خان و زندیه را نادیده گرفت. نمی‌توان رشت را دید و کوچک جنگلی‌اش را حذف کرد. اصفهان و قزوین را دید و صفویه را ندید والخ.

ادبیات اما این دو را با هم روایت کرده و سریال‌های تاریخی، یک گام جلوتر از ادبیات راوی زندگی، خانه‌ها، کوچه‌ها و رسوم است و همه را با هم دارد. سال‌هاست که در دل قاب‌های تلویزیونی و نمایش خانگی، سریال‌های تاریخی ایرانی فقط قصه‌های عاشقانه و سیاسی را روایت نمی‌کنند بلکه با هر پلان، پرده‌ای از خانه‌های فراموش ‌شده، کاخ‌های متروک و کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخ را به یاد می‌آورند. از «هزارداستان» تا «جیران» و «سووشون» و حالا «بامداد خمار»، ما فقط با قصه‌ آدم‌ها و مبارزات و نافرمانی‌ها و مبارزه با استعمار و استبداد روبه‌رو نیستیم. سنت‌ها و مراسم ایرانی و اندرونی بیت‌ها، خانه‌ها و بیرونی خانه‌ها هم برای ما داستان‌های خود را روایت می‌کنند و به ما یادآور می‌شوند که چه شکوهی داشتیم و چه سنت‌ها و رسم‌ها که یا از یاد رفته‌اند یا به جبر روزگار، کنار گذاشته شده‌اند. چه خانه‌ها و چه ایوان‌ها داشتیم که امروز نداریم و سریال‌های تاریخی یک به یک آنها را برای ما یادآوری می‌کنند، زنده‌ می‌کنند و معماری، خاطره و روایت را برای ما در هم می‌تنند.

پس سریال‌هایی چون «دایی ‌جان ناپلئون»، «هزاردستان»، «امیرکبیر»، «شهرزاد»، «سووشون»، «تفنگ سرپر»، «کیف انگلیسی»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «تبریز در مه»، «خاتون»، «بامداد خمار»، «شب دهم»، «در چشم باد»، «سرزمین کهن» و حتی «کیمیا» که روایت تاریخی آن متاخرتر است، فراتر از سرگرمی، پروژه‌هایی فرهنگی‌اند. آنها با احیای مکان‌هایی که در حافظه‌ جمعی ایرانیان نقش بسته‌اند، به بازسازی هویت شهری و تاریخی نیز کمک می‌کنند. در دورانی که بسیاری از خانه‌های قدیمی در معرض تخریب‌اند، این آثار به‌ مثابه سندی تصویری از آنچه بود و آنچه می‌توان دوباره ساخت، عمل می‌کنند.

بیننده ایرانی به‌خصوص جوان و نوجوانان، با دیدن این سریال‌ها، نه‌تنها تاریخ را می‌فهمد بلکه خانه‌ پدری را با جزئیات و مراسم‌ها و آداب و رسوم آن می‌بیند. سنت‌هایی که در لابه‌لای زندگی مدرن گم شده‌اند؛ از آیین‌های چای‌خوری در ایوان تا رسم‌ خواستگاری، از پوشش‌های سنتی تا زبان و لهجه‌های محلی، همه در خدمت بازآفرینی فرهنگی‌اند که نسل امروز کمتر با آن آشناست. در غیاب موزه‌هایی که در لابه‌لای گرد و غبار فراموشی پیچیده شده‌اند، این سریال‌ها بودند و هستند که حافظه‌ جمعی را به خانه‌ها آوردند و قصه‌ تاریخ و آدم‌ها را با خانه‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها گره زدند.

از «دایی‌جان ناپلئون» با آن باغ‌ها و خانه‌های قجری که حالا بخشی از خاطره‌ جمعی چند نسل شده‌اند تا «هزاردستان» که علی حاتمی در آن لاله‌زار، سنگلج و میدان توپخانه را همچون صحنه‌ای بزرگ بازسازی کرد، ما با آثاری روبه‌رو هستیم که بیش از آنکه روایتگر داستانی پر از سیاست و دسیسه باشند، سندی تصویری از شهر و معماری و فرهنگ ما شدند.

این مسیر سال‌ها ادامه پیدا کرد. سریال «امیرکبیر»، فقط قصه‌ صدراعظمی اصلاح‌گر نبود بلکه سریالی بود که شکوه کاخ‌های ناصری و تالارهای سلطنتی را دوباره به تصویر کشید. دو سریال «تفنگ سرپر» و «پهلوانان نمی‌میرند»، قصه‌ کوچه‌ها و زورخانه‌ها را که بخشی از هویت شهری هستند، پیش چشم بینندگان گذاشت. سریال «شهرزاد» با یک روایت عاشقانه در بستر کودتای ۲۸ مرداد، تهران دهه‌ ۳۰ را برای ما بازسازی کرد؛ خانه‌های آجری، سینماها و کافه‌ها که امروز بیشترشان یا فراموش شده‌اند یا زیر غبار شهر سیمانی تهران جدید مدفون‌اند. «کیف انگلیسی» هم با قصه‌ای سیاسی از دل همان دهه‌ها، نقش فرهنگ و سنت را در آمیختگی با سیاست نشان داد. وقتی بیننده «سرزمین کهن» یا «کیمیا» را می‌بیند، تنها دنبال قصه‌ یک خانواده یا سرنوشت یک زن نیست. در پس آن داستان‌ها، بخشی از تاریخ اجتماعی معاصر یا داستان شهرها در کنار مبارزات گرفته تا جنگ و مهاجرت روایت می‌شود و ما صدای بی‌صدای خانه‌ها، میدان‌ها و نشانه‌های معماری را هم می‌بینیم.

این روند در کارهای تازه‌تر هم ادامه یافت. «سووشون» که برگرفته از شاهکار سیمین دانشور و ساخته نرگس آبیار است وعده می‌دهد که هم قصه‌ مقاومت و ایستادگی مردم شیراز را روایت کند و هم کوچه‌های باریک، خانه‌های اندرونی و عمارت‌های این شهر را به حافظه‌ تصویری ما بازگرداند. «بامداد خمار» دیگر سریال خانم آبیار همچون «سووشون»، بازگشتی به تاریخ و ادبیات است که در کنار قصه‌ عاشقانه، کاخ‌ها، باغ‌ها، خانه‌های قدیمی و سبک زندگی خان‌ها و اعیان و مردم فقیر کوچه و بازار را به تصویر می‌کشد. دو سریال «تبریز در مه» و «خاتون» نیز همچون داستان «سووشون»، جنگ جهانی و اشغال ایران را نه فقط از منظر سیاست که از دل خانه‌ها دنبال می‌کنند، اما اگر «سووشون» در خانه‌ها و فضاهای تاریخی شیراز روایت می‌شود، «خاتون» خانه‌های شمال و «تبریز در مه»، بازار سنتی و جهانی تبریز را بازآفرینی می‌کنند؛ مکان‌هایی که فقط نام تاریخ بر در دیوارهایشان مانده است.

در واقع سریال‌های تاریخی کارکردی دوگانه دارند. از یک سو تاریخ را از زبان شخصیت‌ها و روایت‌ها زنده می‌کنند و از سوی دیگر میراث‌فرهنگی و معماری را احیا می‌کنند. پس امروز اگر پای سریال‌های شبکه خانگی بنشینید و سریال‌های تاریخی را تماشا کنید، بیش از آنکه درگیر سرنوشت شخصیت‌ها شوید، خود را در خانه‌ای قدیمی بازسازی شده می‌یابید؛ در ایوانی با ستون‌های چوبی، حوضی پر از ماهی قرمز، یا در کوچه‌ای سنگفرش‌ شده که سایه‌ درختان توت بر دیوارش افتاده است. صدای سماور، بوی نان تازه و لهجه‌های گوناگون، گذشته را نه در کتاب که در برابر چشم زنده می‌کند.

البته در دل هر سریال تاریخی، لوکیشن‌ها همان‌قدر اهمیت دارند که داستان و البته بازیگران. برخی از کارگردانان از ابتدا بنایی نو را می‌سازند و می‌آرایند تا بوی تاریخ بگیرد و برخی نیز به سراغ بناهای قدیمی می‌روند. همین توجه باعث شده است که کارگردانان نه تنها روایتگر تاریخ باشند بلکه به نوعی حامی میراث‌فرهنگی نیز عمل کنند. استفاده از خانه‌ای قاجاری، ایوانی صفوی یا بازارچه‌ای قدیمی، خود به اندازه‌ یک شخصیت نقش‌آفرینی می‌کنند. بسیاری از این خانه‌ها و بناها در طول سالیان بسیار به دلایلی از جمله عدم توجه مدیران دولتی همچنین عدم بودجه مناسب رو به تخریب رفته و آسیب‌های جدی دیده‌اند. در شهرهای مختلف متاسفانه بسیاری از ادارات و افراد بدون توجه به این بناها روی آنها عکس می‌چسبانند و یادگاری می‌نویسند. در کشوری که شمار خانه‌های تاریخی روزبه‌روز کمتر می‌شود، مراقبت از این مکان‌ها باید بخشی جدی از تولید سریال‌ها باشد.

در جهانی که ساختمان‌ها به سرعت تخریب و جای‌شان را برج‌ها می‌گیرند، این قاب‌های تصویری تنها سندی است که باقی می‌ماند. شما وقتی «هزاردستان»، «سووشون» یا «امیرکبیر» را تماشا می‌کنید، تنها با مبارزات دل‌شکستگی یا شجاعت شخصیت‌ها روبه‌رو نیستید؛ باغ عفیف‌آباد شیراز، خانه نصیرالملک، خانه شوریده، کاخ گلستان، بازارچه‌های تهران و شکوه کوچه‌های تاریخی هم پیش چشمتان زنده می‌شوند. تصویری که نه فقط روایتگر گذشته است که هشدار و یادآوری برای امروز است که میراث‌فرهنگی و انسانی ما از هم جدایی‌ناپذیرند.

این قاب‌ها ما را به سفری می‌برند که در آن تاریخ و معماری، انسان و فرهنگ، همه درهم تنیده‌اند. در دورانی که بلدوزرها هر روز تکه‌ای از حافظه‌ شهری را پاک می‌کنند شاید همین سریال‌ها، آخرین پنجره‌هایی باشند که به روی گذشته گشوده می‌شوند و تماشاگر بی‌آنکه بخواهد با هر پلان به یاد می‌آورد که تاریخ نه فقط قصه‌ آدم‌ها که قصه‌ خانه‌ها و کوچه‌ها نیز هست؛ میراثی که اگر فراموش شود، گویی بخشی از خود ما پاک شده است.

شاید تقدیر حرفه‌ای، مرا از گزارشگر کوچه‌ پس‌ کوچه‌های میراث‌فرهنگی به میدان‌های سیاست کشانده باشد، اما هر دو مسیر به یک حقیقت واحد ختم می‌شوند که آن تاریخ ایران است. آنچه روزی از ستون‌های ایوان و کاشی‌های فیروزه‌ای گزارش می‌کردم، امروز در سرنوشت مردان و زنانی می‌بینم که از همان خانه‌ها برخاستند و سیاست و فرهنگ را شکل دادند. ۳۰ سال پیش میراث‌فرهنگی را روایت می‌کردم و امروز میراث سیاسی و انسانی را؛ اما دریافته‌ام که این دو از هم جدایی‌ناپذیرند. قصه‌ آدم‌ها و قصه‌ خانه‌ها، دو روایت موازی‌اند که تنها در کنار هم معنای کامل پیدا می‌کنند. دوربین وقتی بر دیوار آجری یک خانه یا بر چهره‌ یک قهرمان می‌نشیند، در واقع همان حقیقت را بازگو می‌کند که منِ خبرنگار پس از سه دهه به آن رسیده‌ام؛ ایران، ترکیب جدانشدنی مکان و انسان است؛ اگر یکی را از یاد ببریم، دیگری نیز بی‌ریشه خواهد شد.

انتهای پیام/

نوشته های مرتبط:

  • بهترین رستوران‌های شیراز از نظر مردم + منو، قیمت و آدرس
    بهترین رستوران‌های شیراز از نظر مردم + منو، قیمت و آدرس
  • سوغاتی های همدان را بشناسیم
    سوغاتی های همدان را بشناسیم
  • عید در شیراز
    عید در شیراز
  • عید در همدان
    عید در همدان

هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × چهار =

اخبار گردشگری

  • دانشگاه آزاد آبادان؛ حامی اصلی رویداد بزرگ استارت‌آپی توسعه پایدار
  • قصه‌ آدم‌ها و خانه‌ها، دو روایت موازی‌اند که تنها در کنار هم معنای کامل پیدا می‌کنند
  • «حافظ» به تالار فردوسی تهران رسید
  • سریال «شیش ماهه» مدیری ۱۷ قسمتی است/ مشکل ساخت ادامه «همسران»
  • راهنمای خرید خودروهای زیر ۲۵۰ میلیون تومان، به جز پراید
  • آغاز فروش فوق‌العاده سایپا/ سه محصول محبوب با شرایط ویژه
  • قیمت خودرو در بازار امروز 20 آبان ماه/ ریزش سنگین قیمت این خودروها
  • گالری‌ای بر پایه‌ی شناخت بوم، انسان و زمان / گالری نشان پنجره‌ای به روح هنر ایران است
  • پرداخت خسارت خودروهای جنگ ۱۲ روزه تهران آغاز شد
  • فروش فوق‌العاده اطلس و ساینا سایپا ۱۴۰۴/ ثبت‌نام از ۲۰ آبان تا ۲۳ آبان
  • آخرین قیمت پژو ۲۰۷، دنا پلاس و شاهین در بازار امروز 19 آبان 1404+ قیمت انواع خودروهای داخلی و وارداتی
  • تصویر امیر نوروزی در نقش مامور آگاهی «کوری» رونمایی شد
  • اختلافات یک گروه نمایشی و یک تماشاخانه بررسی شد
  • نمایش عمومی «شگرد» در تلوبیون آغاز شد/ رونمایی از دومین تیزر
  • چه کسانی به نیمه نهایی «کارناوال» رسیدند؟
  • درباره گردشگری 724
  • حریم شخصی کاربران
  • بازنشر محتوا
  • ارتباط با تیم گردشگری 724
  • خرید رپورتاژآگهی
  • عصر گردشگری
  • قیمت تور مالدیو

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به  گردشگری 724 است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

  • گردشگری 724
  • میراث فرهنگی
    • فرهنگ و تاریخ (ایران و جهان)
  • جاهای دیدنی ایران و جهان
    • مقاصد سفر
  • راهنمای سفر
  • هتل‌ها
  • غذا و رستوران
  • اقتصاد گردشگری
    • بانک و فارکس
      • ارزدیجیتال
    • صنعت و تجارت و خدمات
      • خودرو
    • کارآفرینی و بازاریابی
    • اخبار گوناگون عمومی و سرگرمی
      • پزشکی، سلامت و زیبایی
      • سیاسی، اجتماعی و حقوقی
      • کشاورزی و دامپروری
      • فناوری
      • ورزشی
  • 724
    • همسفر ایرانی
    • بلیط اتوبوس