جاذبههای طبیعی ستون پنهان روایت در سینمای ایران بودهاند/ سینمای مستند، صنایعدستی ایران را زنده نگه میدارد
حسین گیتی، منتقد و پژوهشگر برجسته سینما، با تأکید بر نقش پررنگ فضاهای شهری، روستایی و طبیعی در بازنمایی روایتهای سینمای ایران طی نیمقرن، تصریح کرد: از گذرها و بازارهای تهران تا پل ورسک، خلیجفارس و قلعههای تاریخی، مکانها در سینمای ایران نه به عنوان مقصد گردشگری، بلکه به مثابه شخصیتهای داستانی و عناصر فضاساز ایفای نقش کردهاند.
حسین گیتی، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار میراثآریا با اشاره به بازتاب میراثفرهنگی و جاذبههای طبیعی در سینمای ایران اظهار داشت: یک بررسی جامع از تاریخ سینمای ایران نشان میدهد که نقش شهرها، روستاها، جاذبههای طبیعی و میراثفرهنگی در شکلگیری فضای داستانی فیلمها تعیینکننده بوده است. از سقاخانهها و بازارهای تهران گرفته تا پل ورسک و جزیره مینو، همه بهعنوان عناصر فضاساز در روایتهای سینمایی عمل کردهاند.
وی با تحلیل رویکرد سینمای ایران در دهههای ۳۰ تا ۵۰، افزود: شهر در این دوره همچون صحنه نمایش عمل میکرد. در آثاری چون قیصر، رگبار، آرامش در حضور دیگران و خداحافظ تهران، تهران با معماری سنتی و بومی خود ـ از گذرها تا مسجدها ـ بستر اصلی روایتها شد. همزمان، شهرهایی چون اصفهان، شیراز، اهواز و خرمشهر در فیلمهایی نظیر گنج قارون، نوبر اصفهان، کاکو و صادق کرده به تصویر درآمدند. حتی عناصری چون پل ورسک، آبشار طلا و امامزادهها، هرچند نه به قصد معرفی گردشگری، بلکه بهعنوان زمینهساز درام و ایجاد فضا به کار گرفته شدند.
گیتی در ادامه با اشاره به تحولات پس از انقلاب اسلامی گفت: با آغاز دهه ۶۰ و تغییر فضای سیاسی–اجتماعی کشور، سینما نیز به سمت مضامین اجتماعی گرایش یافت. در این دوره، آثاری چون سفر سنگ، نینوا، برزخیها و خانه عنکبوت از فضاهای طبیعی و شهری برای روایت ظلمستیزی، مبارزه با ساواک و جنگ بهره بردند. در چنین فیلمهایی، مکانهایی چون جنگلهای شمال، زندانهای متروک، خانههای قاجاری و قلعههای ویران، خود به شخصیتهای داستانی تبدیل شدند.
این منتقد سینما، درباره جایگاه جاذبههای طبیعی در سینمای دهههای ۶۰ و ۷۰ خاطرنشان کرد: از دریا و خلیجفارس در ناخدا خورشید تا صحراهای جنوب در شیرک و گمشدگان، طبیعت ایران حضوری پررنگ در قاب سینما داشت. همزمان، فیلمهایی مانند اجارهنشینها و گزارش یک قتل با تمرکز بر جزئیات معماری شهری، به نقد اجتماعی پرداختند.
او همچنین صنایعدستی ایران را در سینمای داستانی «غایب» اما در سینمای مستند «حاضر و پررنگ» توصیف کرد و افزود: پیچیدگی مراحل ساخت و عدم جذابیت روایی، مانع از حضور صنایعدستی در آثار داستانی شده است. در عوض، مستندهای متعددی با محوریت نمدمالی، سفالگری و ابزارسازی سنتی تولید و در جشنوارههایی چون سینمای حقیقت نمایش داده شدهاند.
گیتی در پایان یادآور شد: سینمای ایران از دهه ۳۰ تا ۸۰، با تکیه بر جاذبههای فرهنگی و طبیعی، نه به قصد تبلیغ گردشگری بلکه برای تعمیق روایت و فضاسازی عمل کرده است. با این حال، جای خالی فیلمهای داستانی با محوریت میراثفرهنگی همچنان محسوس و قابل توجه است.
انتهای پیام/
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید